مقدمه کتاب"قانون اساسی و منشور مدیریت حکومت علوی" به قلم استاد ارجمند آیت الله دری نجف آبادی
«بسمالله الرحمن الرحیم»
«و صلیالله علی محمد و آلهالطاهرین»
حدیث شریف ثقلین مورد اتفاق شیعه و اهل سنت است و اگر بنا باشد حدیثی در میان فریقین به عنوان حدیث متواتر شناخته شود، حدیث ثقلین در عالیترین مرتبه بوده و تمامی معیارهای تواتر قطعی را داراست. این حدیث شریف، شناسنامه جامع و کامل اهلالبیت (علیهالسلام) را بیان میدارد و همراهی و همگامی قرآن و غدیر، قرآن و عترت، قرآن ناطق و قرآن صامت را تا قیام قیامت و تا ملاقات حضرت ربالعالمین(جل و اعلی) تبیین میفرماید.
آری! جامعیت این حدیث مبارک و دوام و استمرار آن تا لقاء حضرت حق بر کسی پوشیده نیست.
مهمترین درس این حدیث، ملازمه دو رکن موصوف به مثابه دو روی یک سکه بودن قرآن مبین و اهل البیت طاهرین(علیهالسلام) است و اینکه هر یک نشاندهنده دیگری و مبین و مؤید و مقوم دیگری است.
هر یک از این دو مؤلفه، ابعاد گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، فقهی و علمی، و معرفتی و اخلاقی و تربیتی، داشته و اسوه حسنه و الگوی جامع و کامل و مظهر اسماء حسنای الهی و صفات علیای ربانی میباشند.
این حدیث نورانی پرده از روی این حقیقت بر میدارد که: «و فیهم کرائم القرآن و هم کنوز الرحمن».
این امر بیانگر عصمت، جاودانگی و همراهی اهل بیت(علیهالسلام) با قرآن است و اینکه در حقیقت این دو، یک روح هستند در دو بدن؛ مطّهرون هستند که حقایق قرآن را آنچنان که بایسته و شایسته است درک نموده و در مقام عمل و پیاده کردن، بهترین و کاملترین مجریان و تربیت یافتگان قرآن کریماند که: «کان خلقهالقرآن».
آری! مصداق اَتَم«انّما یریدالله لیذهب عنکمالرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً» هم این بزرگوارانند.
ایشان عینالله الناظره و یدالله الباسطه و اذنالله السامعه و اوعیه؛ علمالله و معرفهاللهاند، که سلاله پاک ایشان عدل ممثل و فضیلت مشتهر و منجی منتظر است چنانچه فرمودهاند: «بیمنه رزق الوراء و بوجوده ثبتتالأرض و السماء»
وجود مبارک حضرت امام الموحدین، امیرالمؤمنین، علی(علیهالسلام) در عرصههای علم و عمل و در سیره و سخن و در مسؤولیت اداره جامعه اسلامی و در سنگرهای گوناگون هدایت امت، مصداق اعلاء و مظهر اجلای حدیث شریف ثقلین و باب مدینه علم « و اذن واعیه و من عنده علمالکتاب» است و پس از استاد بزرگ او، حضرت رسول اکرم، محمدبن عبدالله(صلیالله علیه و آله و سلم) تاریخ بشریت همچون او به خود ندیده و نخواهد دید.
ای علی که جمله عقل و دیده ای شمه ای واگو از آنچه دیده ای
او که کلامش «فوق کلام المخلوق و دون کلامالخالق» است و انسان کامل و اسوه حسنه و انسان طراز آفرنش است.
«متحیرم چه گویم شه ملک لافتی را»
توفیق اُنس با سخنان گهربار و سیره درسآموز و انسانساز آن بزرگوار، درس ارزشمندی است که مایه سعادت دنیا و آخرت و آرامش جان و خرد و فرد و جامعه خواهد شد حتی اگر:
«آب دریا را اگر نتوان کشید هم بهقدر تشنگی باید چشید»
خوشبختانه به برکت انقلاب اسلامی، زمینهها و بسترها برای بهرهبرداری هر چه بیشتر از مکتب انسانساز آن بزرگوار فراهم شده و سرچشمه جوشان معرف علوی و ولوی جان جامعه اسلامی را صیقل داده و روح انسان را به ملاء اعلی گره زده و او را با افقهای بالا و والا گره میزند، تا جامعهای مشحون از عدالت و فضیلت و حقیقت ساخته و حیات طیبه، ذیّ معقول و مطلوب را به ارمغان آورد.
اکنون به توفیق الهی برادر عزیز و دلسوز آقای رضا تقیآبادی(سلمهالله) فرصت یافته تا برداشتهای خود را در زمینه نامه و فرمان مالک اشتر و دیگر سخنان آن حضرت تحت عنوان "قانون اساسی و منشور مدیریت حکومت علوی(علیهالسلام)" برای علاقمندان به رشته تحریر در آورد و در اختیار دوستان سیره و سلوک آن امیر علم و عمل و خرد و ایمان قرار دهد.
امید آنکه برای ارباب ادب مفید و چراغ راه باشد و جامعه اسلامی ما با نظام بدیع مردم سالاری دینی خود بتواند راهی را برای عملیاتی نمودن این آموزههای سترگ و روشن هموار سازد. انشاءالله
توفیق نویسنده جوان و با انگیزه را از خداوند منّان مسألت مینمایم.
ملتمس دعای خیر
درّی نجفآبادی